1
این روزها فقط می نویسم برای تیترهایی که بعدا در بالای نوشته ها نصب خواهد شد. اصلا این بار امانت نوشتهها را- حالا هر چقدر هم که سبک- این تیترها هستند که حمل میکنند. وصد البته که رئیس قصد نداره که "شاه رفت" و "امام آمد" و از این...ها تحویلتان بدهد حالا هر چقدر هم که اینها در عمل اثرگذار ترین تیترها بوده باشند. نه، اصلا هر حرفی نزده ای را یکجورهایی نشده است بنویسد برایتان وباید یک جورهایی به خوردتان می داد، با چهارتا کلمه تیترش می کنه می چسباند آن بالا. یک جورهایی می نیمال تر. طوری که بار امانت را از روی جمله ها بردارم و تاکید را روی کلماتی بگذاریم که خودشان به اندازه کافی استقامت برای این کار داشته باشند( سلام آقای نامجو).
2
هیچ بعید نیست که یکی از آرزوهای رئیس برآورده بشه. همان که دلش میخواست شبی:
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست//پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان//نیم شب آمد به بالین من بنشست
سر فراگوش من آورد و به آوای حزین//گفت ای عاشق شوریدهء من خوابت هست؟
می فهمید که چی میگیم؟
3
خواب هامان هم اخیرا ویندزوری شده. یعنی اینقدر دنیا کوچیک شده؟
4
می دانید که؟ قاعده نانوشته یا ضرب المثلی هست که "نتها دوبار زندگی میکنیم" یا همان که می گوید "پستچی همیشه دوبار زنگ می زند". پس اجالتا که پاهامون را روی هم انداختیم و حتی تا سر کوچه هم نمی رویم و میخوانیم: "آهااااااااای مردم کلا به ...م"
۳ نظر:
na valla! man ke nemifahmam chi migi :-??
از وقتی که ساز صراحی ساخته شد دیگه این آرزو هم بعید نیست
ای عاشق شوریده، آیا همچنان که بیداری خود را به خواب زدی؟
کلاً خوشم آمد. و بقیه مردم هم ...
ارسال یک نظر