۱۱ دی ۱۳۸۷

اساسا شرمنده ایم ولی همین است که هست

نه، فکر نکنید رئیس تمام شده است. کلا آدم گاهی باید کنار بنشیند و تماشا کند و دعوت به دیدن بکند. البته این دیدن همان دیدن خودمان نیست. منظورمان را که می فهمید؟ گاهی دنیای این زمینیها اتفاقاتی می افتد که راستش دیگر دل و دماغی برای نوشتن از تجربهء آن بالاهای رئیس نمی ماند. اینروزها ترجیح میدهیم به کار همان جاودانگیها و آن اباطیل خودمان بپردازیم.کاش این آقای رئیس بلد بود خودش را درست و حسابی تقسیم کند. اصلا داریم شک میکنیم که همان چهار نفری هم که از حال رئیس خبر داشتند و منظورمان را می گرفتند دیگر نگیرند.

هیچ نظری موجود نیست: