۱۶ فروردین ۱۳۸۹

آبشار و ارهو

بساتش را کنار آبشار نیاگارا پهن کرده بود و ارهو می نواخت. لذتش بی اندازه بود. مردمی ایستاده بودند و گوش می دادند و در آخر پولی می ریختند و می رفتند. چشمانش را بسته بود و از قطرات ریز آبی روی صورتش می نشستند می نواخت.آبشار داشت از او تشکر می کرد.

+


۱ نظر:

حنیف گفت...

من هم به نوبه خودم از تصویر زیبای شما تشکر می کنم و از آبشار.